اعجاز قرآن
اِعْجاز قرآن عنوان مبحثی در علوم قرآنی است که به معجزه بودن قرآن کریم میپردازد و در عین حال، با بحثهایی در حوزه کلام اسلامی و ادبیات عرب نیز مرتبط است. معجزه بودن قرآن به معنای آن است که این کتاب از جهات مختلف (لفظ، معنا، ساختار و...) دارای ویژگیهایی فوق بشری است و بشر از آوردن مانند آن ناتوان است؛ پس قرآن ساخته دست بشر نیست، بلکه کلام خداست.
برای اثبات اعجاز قرآن، در آیات متعددی تحدی شده است. تحدی بدین معناست که خداوند در قرآن از منکران خواسته است که اگر قرآن را کلام خدا نمیدانند، مانند آن بیاورند و از آنجا که هیچ کس نتوانسته است مانند آن بیاورد، حقانیت کلام الاهی به اثبات میرسد.
جهات مختلفی برای اعجاز قرآن بیان شده است. یکی از این جهات نظریه صرفه است که مورد انتقاد جدی قرار گرفته است. اما جهات ادبی و معنوی قرآن همچنان به عنوان مهمترین جهات اعجاز قرآن مطرح هستند.
معنای اعجاز
اعجاز بهمعنای «عاجز ساختن یا عاجز یافتن» آمده است. منشأ شکل گیری مبحث اعجاز قرآن از آنجاست که در فرهنگ اسلامی، قرآن کریم به عنوان مهمترین معجزه رسول اکرم(ص) شناخته شده است؛ اما از امتیازات قرآن کریم آن است که در کنار جنبه اعجاز، کتاب شریعت نیز هست و در واقع دعوتی است که خود بر صدق خود اشاره میکند.
اعجاز در قرآن
اگرچه اعجاز تعبیری قرآنی نیست، اما در قرآن کریم بر معجزه بودن آن اشاراتی رفته است. برخی از معاندان رسول اکرم(ص)، آیات نازله قرآن کریم را سخنی بشری میدانستند و مدعی بودند که اگر بخواهند، خود نیز میتوانند سخنانی از همان سنخ بر زبان رانند؛ اما در قرآن کریم، با تکیه بر الهی بودن این سخنان، آوردن مانند آنها ناممکن شمرده شده است. در قرآن کریم از معاندان دعوت شده که برای اثبات مدعای خود، ۱۰ سوره، یا حتی یک سوره همچون سورههای قرآن بیاورند و نیز آمده است که البته هرگز بر چنین امری توفیق نخواهند یافت. این دعوت به ناممکن که در فرهنگ اسلامی با اصطلاح تحدّی و معارضه طلبی شناخته شده است، در واقع به اثبات رساندن عجز کفار از چنین امری، یا به تعبیری دیگر «اعجاز» است.
تحدّی
موضوع تحدی، نه تنها در عهد حیات رسول اکرم(ص)، بلکه فراتر از آن برهه زمانی نیز مورد توجه علمای اسلام قرار گرفته، و بر این مطلب که در طول تاریخ اسلام، کسی را توانایی آوردن چیزی مانند قرآن کریم نبوده است، به عنوان روشنترین نشانه بر اعجاز قرآن و حقانیت نبوت آن حضرت تکیه شده است. با توجه به ارتباط این مبحث با موضوعات علم کلام در باب نبوت، موضوع اعجاز قرآن به محافل و آثار کلامی نیز راه یافته، و این امر موجب پدید آمدن بحثهایی نظری در حوزه اعجاز قرآن بوده است.
وجوه اعجاز
نظریه صرفه
از نخستین متکلمان که به بحث درباره وجه اعجاز قرآن پرداختهاند، ابراهیم نظام است که معتقد بود وجه این اعجاز در بلاغت و نظم خاصی نیست، بلکه معجزه در آنجاست که هرگاه فردی از معاندان برآن شود تا به ساختن سخنانی همانند قرآن بپردازد، با اراده الهی، «انگیزه» از آن فرد برگردانده شده (صَرف)، شخص قهراً از اهتمام به آن عمل ممنوع میگردد. این نظر با اشاره به تعبیر «صرف الدواعی عن المعارضه»، به نظریۀ «صَرفه» شهرت یافته است. بر مبنای این نظریه، در واقع وجه اعجاز قرآن، امری خارج از قرآن بوده است.
نظریه صرفه حتی در میان معتزله با استقبال گستردهای روبه رو نشد، اما همواره هواداران محدودی داشت و در این میان شایان ذکر است که برخی از عالمان امامیه، همچون شیخ مفید و سید مرتضی با تفسیر خاص خود، از این نظریه دفاع میکردهاند. البته باید توجه داشت که بر مبنای نظریه صرفه، با تفسیرهای متفاوتی درباره چگونگی این «صرف»، آراء گوناگونی از سوی عالمان مسلمان به میان آمده است.
نظریه اخبار از غیب
نظریه اِخبار از غیب، یا به تعبیر دیگر خبر دادن از وقایعی در آینده و حتی در گذشته که صدق گفتار آن به اثبات رسیده، نظریه دیگری است که طی قرون متمادی در کنار دیگر نظریهها وجود داشته است؛ در واقع در برخورد با این نظریه، نمیتوان از عالمان اسلامی مخالفانی را برای آن برشمرد، اما میزان تأکید صاحبنظران بر این نکته به عنوان وجه اعجاز قرآن متفاوت بوده است؛ اگر در میان عالمان متقدم کسانی بوده باشند که اخبار از غیب را به عنوان وجه اصلی اعجاز مطرح کرده باشند. اما از ابراهیم نظام گرفته تا عالمان معاصر، همواره این وجه به عنوان یکی از وجوه اعجاز قرآن در کنار وجه اصلی مختار مطرح بوده است.
نظریه نظم قرآن
نظریه دیگری که در بحث مربوط به وجه اعجاز، از نظریههای مهم و شاید مؤثرترین نظریه در تاریخ این مبحث محسوب میشود، «نظم» قرآن است که به طور مشخص، عمرو بن بحر جاحظ، ادیب و متکلم معتزلی از نخستین تبیین کنندگان آن به شمار میرود. اساس نظریه یاد شده برخلاف صرفه، مبنی بر این است که قرآن خود کلامی اعجازآمیز است و از همین رو کسی را توان آوردن نظیر آن نیست. در این نظریه مانع و صارف معاندان از آوردن نظیر قرآن، صفتی خاص در خود قرآن، و در واقع نظم خاص موجود در کلام آن دانسته شده است. جاحظ این نظریه را در کتابی با عنوان نظم القرآن تبیین کرده بود که اکنون نسخهای از آن در دست نیست و تنها میتوان بر اساس اشارات موجود در دیگر آثار جاحظ و نیز نوشتههای دیگر مؤلفان بر محتوا و مضامین آن اطلاع یافت. به طور خلاصه، باید گفت که جاحظ در این نظریه، «نظم» و «تألیف» موجود در کلام قرآن را با نظم و تألیف دیگر آثار، دارای تفاوتی از دو سنخ دانسته، و بر این اعتقاد بوده که بشر به طور طبیعی از آوردن مثل کلام قرآنی عاجز و ناتوان است.
از مهمترین نمونههای گسترش این نظریه در حوزه کلام اشعری، کتاب اعجاز القرآن قاضی ابوبکر باقلانی است که به گفته مؤلف، وی در این اثر بر آن بوده تا به بسط موضوعاتی در نظم قرآن پردازد که جاحظ به اجمال از آنها گذر کرده است. باقلانی با وجود آنکه تا حد ممکن به بحث خود صورت متکلمانه داده است، اما به ناچار بخشی عمده از بحث خویش را به مباحث بلاغی اختصاص داده، و به بررسی وجوه بیان در قرآن و اختصاصات آن پرداخته است. وی در بخشی از اثر خود، به صراحت اظهار داشته که اعجاز قرآن متعلق به بیان آن است و قرآن در اعلی درجه از منازل بیان از تعدیل نظم و سلاست، زیبایی سخن، گوش نواز بودن آهنگ و روانی بر زبان قرار گرفته است.
بیشترین گسترش نظریه نظم، در آثار ادیبانی دیده میشود که سعی داشتهاند با تبیین و تدوین صناعات ادبی و علم بلاغت، اعجاز مشهود در کلام قرآنی را آشکارتر سازند. کتاب الصناعتین ابوهلال عسکری (زنده تا ۴۰۰ق)، با وجود اینکه اثری ادبی است و درباره دو صنعت شعر و نثر نوشته شده، اما از آنجا که انگیزه اصلی تألیف آن اثبات اعجاز قرآن بوده است، به این مبحث ارتباط مییابد. به گفته مؤلف در مقدمه کتاب، انسان اگر از علم فصاحت و بلاغت غافل باشد، هرگز قادر نیست اعجاز قرآن را با آن خصوصیات، از حسن تألیف و براعت ترکیب درک نماید.
در ادامه راه جاحظ و ابوهلال عسکری، به عنوان نقطه عطفی باید از عبدالقاهر جرجانی (درگذشته ۴۷۱ق/۱۰۷۸م) یاد کرد که با انگیزه تبیین اعجاز قرآن، راه تدوین علم بلاغت را پیموده است. در مروری بر مقدمه کتاب دلائل الاعجاز مؤلف پس از اصل قرار دادن نظریه نظم قرآن، جنبههای گوناگون زبان عربی را مورد بررسی قرار داده، و در این میان، بر این نکته تأکید داشته که اعجاز قرآنی ناشی از وجوه بلاغت بوده است. در همین راستا، جرجانی برای فراهم آوردن امکان درکی عمیقتر از اعجاز قرآن، به مدون ساختن وجوه فصاحت و بلاغت و مشخص کردن اقسام مختلف «نظم» پرداخته، و نخستین گام مهم را در این زمینه با تألیف دو اثر ماندگار خود، «دلائل الاعجاز» و «اسرار البلاغة» برداشته است. جرجانی افزون بر این دو اثر، چکیده دیدگاه خود را درباره نظریه نظم و بلاغت، در رسالهای با عنوان «الرسالة الشافیة» نیز منعکس ساخته است.
وجوه دیگر
تاثیر ناشناخته قرآن کریم بر شنوندگان، از دیگر وجوه اعجاز قرآن است که از نخستین مطرحکنندگان آن ابوسلیمان خطّابی (درگذشته ۳۸۸ق) است. وی در رساله خود در باب اعجاز قرآن پس از نقد و بررسی آراء گوناگون ارائه شده در این زمینه، در پایان به عنوان فصل الخطاب به طرح نظریهای میپردازد که به تعبیر خود، پیشتر به آن کمتر توجه شده بوده، و آن کارکردِ قرآن بر قلوب و تأثیر آن بر نفوس مردمان است. وی در توضیح میافزاید که به هنگام شنیدن قرآن گاه چنان لذت و حلاوت، وگاه چنان ترس و مهابتی بر انسان چیره میشود که از کلامی دیگر معهود نیست. از نظر خطابی این تأثیر برای هر آشنا به زبان عرب مصداق مییابد و تغییر حالت عتبة بن ربیعه از سران مشرکین در اثر شنیدن آیاتی از سوره حم سجده، نمونهای از تأثیر شگفت آن بر معاندان دانسته شده است.
نظریه خطابی در طی قرون متمادی پس از او کمتر با استقبال عالمان مواجه شده است؛ از جمله این موارد باید به دیدگاه باقلانی و نیزابن عطیة، مفسر اندلسی (درگذشته ۵۴۲ق) اشاره کرد که میتواند تلفیقی از نظریه خطابی با نظریه نظم تلقی گردد. شکل نوین این نظریه را میتوان با تعابیری چون «جذبه روحی» از صاحبنظرانی چون هبة الدین شهرستانی، محمدحسین کاشف الغطاء، محمد رشید رضا، و مصطفی صادق رافعی سراغ گرفت.
کتابشناسی اعجاز القرآن
از آغاز عصر تدوین تا زمان حاضر، در خلال قرون متمادی عالمان اسلامی چه با اختصاص دادن بخشی از آثار خود به مبحث اعجاز القرآن، و چه با تألیف آثاری مستقل در این زمینه، به تحریر بحث و بیان نظریات خود پرداختهاند. در میان آثار مستقل، به عنوان نخستین نوشتهها، از دو اثر متکلمان معتزله نام برده شده است که در حال حاضر نسخهای از آنها شناخته نیست؛ این دو اثر عبارتند از:
- اعجاز القرآن از ابوعمرو محمد بن عمر باهلی، از معتزله بصره و معاصران ابوعلی جبایی
- اعجاز القرآن فی نظمه و تألیفه نوشته ابوعبدالله محمد بن زید واسطی (درگذشته ۳۰۶ق) از معتزله بغداد که ابن ندیم بدون توضیحی به آنها اشاره کرده است.
دیگر آثار مهم در این باره عبارتند از:
۱-۲. النکت فی اعجاز القرآن، اثر علی بن عیسی رمانی (درگذشته ۳۸۴ق)، از علمای معتزله بغداد، و بیان اعجاز القرآن، اثر ابوسلیمان حمد بن محمد خطابی (درگذشته ۳۸۸ق)، از علمای اصحاب حدیث خراسان که هر دو در مجموعه ثلاث رسائل فی اعجاز القرآن در ۱۳۷۶ق (۱۹۵۶م) در مصر به چاپ رسیده و بارها تجدید چاپ شدهاند.
۳. اعجاز القرآن، اثر قاضی ابوبکر باقلانی (درگذشته ۴۰۳ یا ۴۰۴ق) که چاپهایی متنوع از آن انتشار یافته، و خود موضوع تحقیق برخی از صاحبنظران از جمله عبدالرئوف مخلوف قرار گرفته است.
۴. دلائل الاعجاز، تألیف عبدالقاهر جرجانی (درگذشته ۴۷۱ق) از نخستین تدوینکنندگان علم بلاغت عربی که بارها به چاپ رسیده، و خود موضوع پژوهشهای متعددی بوده است.
۵. الرسالة الشافیة فی اعجاز القرآن، نوشته عبدالقاهر جرجانی که متن سوم مجموعۀ «ثلاث رسائل فی إعجاز القرآن» است.
۶. نهایة الایجاز فی درایة الاعجاز، اثر فخر رازی (درگذشته ۶۰۶ق) که در ۱۳۱۷ق در مطبعة الاداب به چاپ رسیده است.
۷-۹. التبیان فی علم البیان المطلع علی اعجاز القرآن، البرهان الکاشف عن اعجاز القرآن و المجید عن اعجاز القرآن المجید، که همگی از آثار کمال الدین زملکانی (درگذشته ۶۵۱ق) است. از این ۳ اثر، کتاب التبیان به کوشش احمد مطلوب و خدیجه حدیثی در ۱۳۸۳ق (۱۹۶۴م) در عراق به چاپ رسیده است؛ کتاب البرهان که گاه به نواده او ابوالمعالی ابن زملکانی (درگذشته ۷۲۷ق) منسوب گشته نیز به کوشش همان دو تن در ۱۳۹۴ق (۱۹۷۴م) منتشر شده، و کتاب المجید در ۱۴۱۰ق (۱۹۸۹م) به کوشش شعبان صلاح در همان سال در مصر انتشار یافته است.
۱۰. البرهان فی اعجاز القرآن، از ابن ابی اصبع زکی الدین عبدالعظیم (درگذشته ۶۵۴ق)، ادیب مصری که خود در اثر دیگرش به داشتن چنین کتابی تصریح کرده است.
۱۱. معترک الأقران فی إعجاز القرآن، از آثار سیوطی (درگذشته ۹۱۱ق) که از جامعترین نوشتهها در باب وجوه گوناگون اعجاز قرآن است و مکرراً به چاپ رسیده است.
۱۲. الایقان فی اعجاز القرآن، از محمد کریم خان کرمانی (درگذشته ۱۲۸۸ق) از بزرگان شیخیه که در ضمن مجموعة الرسائل در ۱۳۵۴ش در کرمان انتشار یافته است.
پانویس
- ↑ سوره مدثر، آیه ۷۴ و ۲۵.
- ↑ سوره انفال، آیه ۸ و ۳۱.
- ↑ سوره طور، آیه ۳۳-۳۴ و ۵۲.
- ↑ سوره یونس، آیه ۱۰ و ۳۸؛ سوره هود، آیه ۱۱ و ۱۳.
- ↑ سوره بقره، آیه ۲ و ۲۴.
- ↑ نگاه کنید به: شهرستانی، الملل والنحل، ۱۳۷۵ق، ج۱، ص۵۸؛ سیوطی، الإتقان، ۱۳۸۷ق، ۱۳۸۷ق، ج۴، ص۷.
- ↑ نگاه کنید به: مفید، أوائل المقالات، ۱۳۷۲ش، ص۱۸؛ سید مرتضی، «جوابات...»، ۱۴۰۵ق، ص۳۲۳-۳۲۷.
- ↑ مثلاً نگاه کنید به: ابن عطیه، المحرر الوجیز، ۱۳۹۴ق، ج۱، ص۷۱-۷۲؛ فخر رازی، التفسیر الکبیر، المطبعة البهیة، ج۲، ص۱۱۵-۱۱۶.
- ↑ خطابی، ص۲۳-۲۴؛ باقلانی، إعجاز القرآن، ۱۳۷۴ق، ص۴۸-۵۱.
- ↑ شهرستانی، الملل والنحل، ۱۳۷۵ق، ج۱، ص۵۸.
- ↑ نگاه کنید به: سیوطی، الإتقان، ۱۳۸۷ق، ج۴، ص۶-۷؛ مخلوف، الباقلانی وکتابه إعجاز القرآن، ۱۹۷۸م، ص۳۹-۴۱.
- ↑ باقلانی، إعجاز القرآن، ۱۳۷۴ق، ص۷.
- ↑ باقلانی، إعجاز القرآن، ۱۳۷۴ق، ص۴۱۹.
- ↑ ابوهلال عسکری، کتاب الصناعتین، ۱۹۷۱ق، ص۲؛ مخلوف، الباقلانی وکتابه إعجاز القرآن، ۱۹۷۸م، ص۵۲-۵۳.
- ↑ جرجانی، دلائل الإعجاز، ۱۳۳۱ق، ص۲-۸.
- ↑ جرجانی دلائل الإعجاز، ۱۳۳۱ً، ص۱۱۷-۱۵۸.
- ↑ خطابی، «بیان إعجاز القرآن»، ص۷۰-۷۱.
- ↑ باقلانی، إعجاز القرآن، ۱۳۷۴ق، ص۴۱۹؛ ابن عطیة، المحرر الوجیز، ۱۳۹۴ق، ج۱، ۷۱-۷۲.
- ↑ معرفت، التمهید فی علوم القرآن، مؤسسة النشر الإسلامی، ج۴، ص۱۰۳.
- ↑ ابن ندیم، الفهرست، دار المعرفة، ص۵۷و۲۴۵.
- ↑ رودانی، صلة الخلف، ۱۴۰۸ق، ص۱۲۳.
- ↑ ابن أبی أصبع، بدیع القرآن،دار نهضة مصر، ص۱۵.
منابع
- ابن أبی أصبع، عبدالعظیم، بدیع القرآن، به کوشش حفنی محمد شرف، قاهرة، دار نهضة مصر للطبع و النشر.
- ابن حمزه، یحیی، الطراز، قاهره، ۱۳۳۲ق/۱۹۱۴م.
- ابن عطیة، عبد الحق، المحرر الوجیز، به کوشش احمد صادق ملاح، قاهره، ۱۳۹۴ق/۱۹۷۴م.
- ابن ندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، بیروت، دار المعرفة، بیتا.
- ابوهلال عسکری، حسن، کتاب الصناعتین، قاهره، ۱۹۷۱م.
- باقلانی، محمد، إعجاز القرآن، به کوشش احمد صقر، قاهره، ۱۳۷۴ق /۱۹۵۴م.
- جرجانی، عبد القاهر، دلائل الاعجاز، به کوشش محمد رشید رضا، قاهره، ۱۳۳۱ق.
- جرجانی، عبد القاهر، «الرسالة الشافیة»، در مجموعه ثلاث رسائل فی اعجاز القرآن، به کوشش محمد خلف الله و محمد زغلول سلام، قاهره، ۱۹۹۱م.
- حمصی، نعیم، تاریخ فکرة اعجاز القرآن، دمشق، ۱۳۷۴ق/۱۹۵۵م.
- خطابی، حمد، «بیان اعجاز القرآن»، در ثلاث رسائل فی إعجاز القرآن، قاهرة، ۱۳۷۶ق.
- ذهبی، محمد، سیر أعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
- راوندی، سعید، الخرائج و الجرائح، قم، ۱۴۰۹ق.
- رمانی، علی، «النکت فی اعجاز القرآن»، ثلاث رسائل فی إعجاز القرآن، قاهرة، ۱۳۷۶ق.
- رودانی، محمد، صلة الخلف، به کوشش محمد حجی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
- سید مرتضی، علی بن حسین، «جوابات المسائل الرسیة الاولی»، در رسائل الشریف المرتضی، ج۳، به کوشش احمد حسینی، قم، ۱۴۰۵ق.
- سید مرتضی، علی بن حسین، الذخیرة، به کوشش احمد حسینی، قم، ۱۴۱۱ق.
- سیوطی، ابوبکر بن محمد، الإتقان، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۸۷ق /۱۹۶۷م.
- سیوطی، ابوبکر بن محمد، معترک الأقران، به کوشش احمد شمس الدین، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
- شهرستانی، محمد، الملل و النحل، به کوشش محمد بدران، قاهره، ۱۳۷۵ق/۱۹۵۶م.
- شیخ طوسی، محمد، الفهرست، نجف، ۱۳۸۰ق/۱۹۶۰م.
- فخر رازی، محمد، التفسیر الکبیر، قاهرة، المطبعة البهیة.
- مخلوف، عبدالرئوف، الباقلانی وکتابه اعجاز القرآن، بیروت، ۱۹۷۸م.
- معرفت، محمدهادی، التمهید فی علوم القرآن، قم، مؤسسة النشر الاسلامی.
- شیخ مفید، محمد بن محمد، اوائل المقالات، به کوشش مهدی محقق، تهران، ۱۳۷۲ش.
- منتجب الدین، علی، الفهرست، به کوشش عبدالعزیز طباطبایی، قم، ۱۴۰۴ق.
- میراث اسلامی ایران، به کوشش رسول جعفریان، قم، ۱۳۷۷ش، دفتر هشتم.
- نجاشی، احمد، الرجال، به کوشش موسی شبیری زنجانی، قم، ۱۴۰۷ق.
پیوند به بیرون
- منبع مقاله: